هر چه گفتم جملگی از عشق خاست
جز حدیثِ عشق گفتن دل نخواست
حشمتِ این عشق از فرزانگی ست
عشقِ بی فرزانگی دیوانگی ست
دل چو با عشق و خرد همره شود
دستِ نومیدی ازو کوته شود
گر درین راه طلب دستم تهی ست
عشقِ من پیشِ خرد شرمنده نیست
هوشنگ ابتهاج
کرونا به من نشان داد
هنوز هم هیچ قرنطینه ای
توان مقابله با
دلِ جامانده در حرمت را ندارد...
دلم برای هیچکس آنقدر تنگ نیست
که تحملش سخت باشد!!!..
اما;کرونا خاست بگوید
هیچ کس لایقِ زیارت نیست; نگران نباش
صبر کن...تا لایق شوی...!
#السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
#کرونا درمانی
بهار،برای دیگربار،بر شاخسار جوان درخت ها خواهد شکفت،و امید،از پنجره های بازِ رو به بهار،به خانه هامان سر خواهد کشید.آنگاه طبیعت،با شُکوهِ هرچه تمام،به هم آوازی با چلچله ها برخواهد خاست و خورشید،صمیمی تر از پیش،بر سردیِ کم رمقِ آخرین روزهای سال خواهد تابید.آن سوی تمام زمستان ها هنوز،بهار پشت در است...
محمدبن عبده گوید بامام صادق ع عرض کردم زنا کار در حال زنا مومن نیست فرمود نه زمانی که روی شکم ان زنست ایمان از او سلب شود و چون برخاست بر خاست بر گرددوباز اگر بزا برگشت سلب شودعرضکردم او.که اهنگ بر گر شتن بزنا دارد. پس چرا ایمانش بر مبگردد و مومن گفته میشود فرمود چه بسیار کسانکه برگشتن دارند ولی هرگز بر نمیکردند پس قصد اهنگ گناه مثل خود گناه نیست و ممکن است صغیره یی جبران پذیر باشد
امام علیه السلام از عیسی بن مریم نقل میکند که او گفت ای گروه حواریون مرا بشما حاجتی است آنرا بر اوریدگفتند حاجتت رواست یا روح الله پس بر خاست و پاهای ایشان را بش سنت آنها گفتند ما بش س تن سزواراتر بودیم یا روح الله فرمود هماناسزوارترین مردم بخدمت نمودن عالم ست من تااین اندازه تواضع کردم تا شما پس از من در میان مردم چون من تواضع کردم تا شما پس پس از من در میان مردم چون من تواضع کنید سپس عیسی علیه السلام فرمود بنای حکمت بوسیله تکبر چنانکه زراعت
امام باقر ع فرمود چون ا میرالمومنین ع وفات کرد حسن بن علی ع در مسجد کوفه بپا خاست وحمد وثنای خدا گفت و بر پیغمبر ص درود فرستاد سپس فرمود ای مردم در این شب مردی وفات کرد که پیشینیان بر او سبقت نگرفتند و پسینیان باو نرسند او پرچمدار رسول خداص بود که جبرییل در طرف راست و میکاییل در طرف چپش بودند از میدان بر نمیگشت جز اینکه خدا باو فتح و پیروزی میداد بخدا که که او از مال سفید وسرخ دنبا جز هفصد درهم که ان هم از عطایش زیاد امده بود باقی نگذاشت و میخو
اول که شروع می کنی به نوشتن لیست ارزشهات مصمم میشی که حتما ازشون حراست و پیروی کنی... تعریف ارزش چیه؟
"نخستین گام برای ایجاد تغییر رفتاری موفق، شناسایی ارزشهای حاکم بر روابط خود است در رابطه با والدین ،همسر، فرزندان، دوستان و رئیس خود چه موضوعی برای شما بسیار با اهمیت است؟ ارزش ها چیزهایی هستند مثل صداقت، عشق و احترام. این ارزشها محرکهای خوبی برای تغییر رفتار به شمار میروند."(رهایی از مشکلات بین فردی/ص81)
حالا ممکنه وقتی در موقعیت قرار
روی تختم دراز کشیدم و هندزفری تو گوشمه. میرم و اهنگ های favourit ام رو پلی میکنم و اولین چیزی ک پخش میشه Youth عه و صدای خانومه تو گوشم میپیچه: And if ur still breatging ur the lucky ones! سعی میکنم آروم باشم.
حوزه کنکور هنرم دانشگاه اصفهان بود. و اون موقع ک رفتیم تو دانشگاه و منتظر اوتوبوس بودم و پشت سرم رو نگاه کردم و کل شهر رو دیدم برای اولین بار دلم خاست برم اونجا دانشگاه. حس کردم اونجا پتانسیل اینو داره ک باعث بشه اتفاقات خوبی برام بیفته.
من مثل همیشه ترسیدم و دلم می
السَّلاَمُ عَلَى صَاحِبِ الصَّمْصَامِ وَ فَلاَّقِ الْهَامِ...
▫️سلام بر مولایی که برای گرفتن انتقام دل های شکسته برخواهد خاست و با شمشیر عدالتگسترش دودمان ظالمان را بر باد خواهد داد.
مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس.
هیچ نمیدانم چگونه این عظمت پیش رو پیموده خواهد شد.
چگونه میتوان در برابر فروتنی سر کشید،مگر آنکه بسیار دریده بود.چگونه میتوان به آفتاب پشت کرد،مگر آنکه بسیار تاریک بود.
بسیارتاریکی فرو خواهد ریخت،و بسیارروشنی بر خواهد خاست.
هیچ نمیدانماین عظمت پیش روچگونه پیموده خواهد شد.
حلمی | هنر و معنویت
جایگاه والای حضرت زهرا(سلام الله علیها) نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله)
دربارهی فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها، هرچه بگوییم، کم گفتهایم و حقیقتاً نمیدانیم که چه باید بگوییم و چه باید بیندیشیم. به قدری ابعاد وجود این انسیّهی حوراء، این روح مجرّد و این خلاصهی نبوّت و ولایت برای ما پهناور و بیپایان و درک ناشدنی است که حقیقتاً متحیّر میمانیم. میدانید که همزمانی و همعصری از عواملی است که مانع از شناختِ درستِ شخصیتها میشود. ست
عالم و آدم چپ و تو راست باشآنچنان حق سیرهات آراست باش
راه پنهانی رو خود را سِیر کنوانگهی آنگونه جان پیداست باش
مشت گِل وا کن عبور روح بینهمچو آن خویشی که بیپرواست باش
همره بادی که از بیسوست رو همچو آن جانی که بیهمتاست باش
عقل گوید مرگ و دیگر هیچ نیستهمچو آن هیچی که از خود خاست باش
عشق گوید هیچ هست و هیچ مستآنچنان هستی که از خود کاست باش
مست باش و راه بین و روح شوهمدم آن «او» که نامیراست باش
حلمیا بیگاه شد پرواز کندر دمی آن خانه که بیج
همیشه سر کانتست دادن فکرم میره به سمت خوب و بدو و دین و خدا واخلاق و اینا حالا هر چی کانتست مهم تر باشه بیشتر اخرین کانتستی که این جوری شد کانتست سوم انتخاب تیم بود تو این کانتست بعد کلی فک کردن فهمیدم که من میخام این کانتستو خوب بدم که تیم شم تهش برم خارج و در واقع بلاد کفر و امریکای جهان خار برای همین به این نتیجه رسیدم که تو این یه مورد اصلا مطقی نیست از خدا کمک خاست (سر کانتست یه منطق دیگه مثل این که میاد بهم حکم فرما میشه) هیچی دیگه برا همین
(نوشته اند که این سخنرانى را در جمعه سوّم ایّام خلافت خود در سال 35 هجرى در روز جمعه ایراد فرمود)
1 شناخت خداستایش خداوندى را سزاست که احسان فراوانش بر آفریدهها گسترده و دست کرم او براى بخشش گشوده است.او را بر همه کارهایش مىستاییم و براى نگهدارى حق الهى از او یارى مىطلبیم و گواهى مىدهیم جز او خدایى نیست.
2 ویژگى هاى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّمو گواهى مىدهیم که محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست. او را فرس
اگر شما هم دوست دارید کره زمین را در دست بگیرید و هر کاری دلتان خاست انجام دهید میتوانید از این بازی زیبا بهره مند شوید
امتیاز این بازی در گوگل پلی ٤.٥ است که خیلی نمره عالی است و حتما شما هم لذت میبرید
نکته : این بازی نسخه معمولی است و شما برای دسترسی به نسخه پریوم باید پول دهید و برای اینکار باید شما آن را هک کنید با نظیر لاکی پچر و...
حجم: 30 مگبایت
پشتیبانی اندروید : 5 به بالا
عکس های از بازی
دانلود
یکی مهمان ناخوانده ز هر درگاه رانده سخت وامانده رسیده نیمه شب از راه ‚ تن خسته ‚ غبار آلود نهاده سر بروی سینه رنگین کوسن هایی که من در سالهای پیش همه شب تا سحر می دوختم با تارهای نرم ابریشم هزاران نقش رویایی بر آنها در خیال خویش و چون خاموش می افتاد بر هم پلکهای داغ و سنگینم گیاهی سبز میرویید در مرداب رویاهای شیرینم ز دشت آسمان گویی غبار نور بر می خاست گل خورشید می آویخت بر گیسوی مشکینم نسیم گرم دستی حلقه ای را نرم می لغزاند در انگشت سیمینم لب
عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ: «کَانَتْ [فاطمةُ] إِذَا دَخَلَتْ عَلَیْهِ [صلی الله علیه و آله] رَحَّبَ بِهَا وَ قَامَ إِلَیْهَا فَأَخَذَ بِیَدِهَا فَقَبَّلَهَا وَ أَجْلَسَهَا فِی مَجْلِسِهِ وَ کَانَ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهَا رَحَّبَتْ بِهِ وَ قَامَتْ إِلَیْهِ فَأَخَذَتْ بِیَدِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَجْلَسَتْهُ فِی مَجْلِسِهَا».
ترجمه:
از عایشه چنین نقل شده است که: هرگاه فاطمه(علیهاالسلام) به حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله) مىآمد
از آسمان باد تبدّل میوزد. هنگامهی تحویل است و خموشان با فانوس انتقال در شب تیره میگردند. هنگامهی دستها در دستها، و آغوشهای تنگ، و بوسههای نور و فروریختن حجاب ظلمت.
هنگامهی تعویض جامهها، بیداری روح در جسم و از این مردگی برخاستن. چنان بر صحنه است و چنین در کار! سرانجام عرق مردان دل ثمر میدهد و عقیده شرمسار تاریخ پست خویش نفس آخر خواهد کشید و حقیقت از خاکستر برخواهد خاست.
هنگامهی تغییر استو خموشان با فانوس انتقالدر شب تیره می
تقویم شیعه
بیست و پنجم ربیع الثانی
کنارهگیری معاویه بن یزید از خلافت
هنگامی که یزید بن معاویه در ۱۴ ربیع الاول سال ۶۴ هجری قمری به درکات جحیم رفت، فرزندش معاویه به جای وی نشست. او پس از چهل روز در ۲۵ ربیع الثانی بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و اعمال پدران خود را یاد کرد، و بر جد و پدر خود لعنت کرد و از افعال ایشان تبری جست و گریه شدیدی نمود، و آنگاه خود را از خلافت خلع نمود. مروان بن حکم لعنت الله علیه از پای منبر بر خاست و گفت: «الحال که طالب خل
روح ذرّهی خلّاق خداست، پس آنچه که میکند - آن روح که به روح رسیده است و خویشتن خویش را عریان کرده - خلّاقیت است. این راه به سوی خلّاق شدن است، و عاشقان خلّاقان بخشندهاند.
از کتاب میآغازد و در زندگی جریان مییابد. روح، کلمهی خداوند، کلام خود را، کتاب خود را میخواند. این سفر توست و آنگاه که باید قدم در راه کنی، از آز خاک و ناز کتاب بر خواهی خاست.
و امّا کتاب همچنان گشوده است، و ترانهی رویاها را پایانی نیست، لیکن حال تو کتاب خویشتن م
ما چو عقابان میآییم، نه همچون کفتران لرزان. چو عقابان مینشینیم، چو عقابان برمیخیزیم. هرگز نهراسیدهایم، هرگز نمیهراسیم، چرا که هراس طعمهی ماست. چرا که ما آزادیم، ما برادران حلقهی ابدی روح. ما بالاتر از روح، ما رفیقان خدا. ما در خدا برخاستهایم و زین پس تمام پیرامون ما، تمام جهان با ما برخواهد خاست. ما رنج را زیستهایم و رنج را خندیدهایم و در تاریکترین شبان به شعف رقصیدهایم. رنج با ما به پوچی خود خندیده است و به شکوه و لطف بی
ما چو عقابان میآییم، نه همچون کفتران لرزان. چو عقابان مینشینیم، چو عقابان برمیخیزیم. هرگز نهراسیدهایم، هرگز نمیهراسیم، چرا که هراس طعمهی ماست. چرا که ما آزادیم، ما برادران حلقهی ابدی روح. ما بالاتر از روح، ما رفیقان خدا. ما در خدا برخاستهایم و زین پس تمام پیرامون ما، تمام جهان با ما برخواهد خاست. ما را رنج را زیستهایم و رنج را خندیدهایم و در تاریکترین شبان به شعف رقصیدهایم. رنج با ما به پوچی خود خندیده است و به شکوه و لطف ب
همین چندروز پیش یک میز و سه صندلی گذاشتم توی اتاقم. روی یکی از صندلیها خودم نشستم، روی یکی دلم را نشاندم، و روی دیگری عقلم را. نشستیم و ساعتها حرف زدیم؛ از زندگی، از عشق، از منطق، از اهدافمان، آرمانهایمان و از هر در دیگری که فکرش را بکنید. میان صحبتهایمان، گاهی دل خشمگین میشد، گاهی عقل دندانقروچه میگرفت، گاهی دل بغض میکرد، گاهی عقل آه از نهادش برمیخاست. سعی میکردم آرام باشم و آنها را هم به آرامش دعوت کنم. بههرحال تصمیمگی
سلام
ام روز ظحر بعد از ابنکه ناحار خوشمزه ی مامان صادات را با پدر ومادرم وبا دوتا از برادر هایم خوردم من امروز یک غذای خوشمزه خوردم ما کارانی بود امروز مادرم توی غذا شاهکار کرده بود چون مادرم امرو ز دو نوع غذا درست کرده بود یک ماکارانی ساده ویکنوع کوکو ماکارانی درست کرده بود ومن از هر دوی آن ها خوردم وهر دوی
آن هارا دو ست داشتم بعد از غذا پدرم لباس های کاری اش راپوشید وبا ما شین از خانه رفت بی رون ومن با دو تا برادر هایم نشستم و
پسر کوچکی در مزرعه ای دور دست زندگی می کرد هر روز صبح قبل از طلوع خورشید از خواب بر می خاست و تا شب به کارهای سخت روزانه مشغول بود. هم زمان با طلوع خورشید از نرده ها بالا می رفت تا کمی استراحت کند. در دور دست ها خانه ای با پنجره هایی طلایی همواره نظرش را جلب می کرد و با خود فکر می کرد چقدر زندگی در آن خانه با آن وسایل شیک و مدرنی که باید داشته باشد لذت بخش و عالی خواهد بود. با خود می گفت: اگر آنها قادرند پنجره های خود را از طلا بسازند پس سایر اسباب خا
عامری گوید غانم بمن گفت من از اخلاق رفیقم خوشم نیامد واز او جداشدم و رفتم تا بعباسیه قریه یی بوده در نهرالملک رسیدم مهیای نماز شدم گزاردم و در باره انجه در جستجویش بر خاست بودم میاندیشنیمکه ناگاه شخصی نزد من امد وگفت تو فلانی هستی و اسم هندی مرا گفت گفتم اری گفت اقایت ترا میخواند اجابت کن همراهش ر هسپار شدم واو همواره مرا از این کوچه بان کوچه میبرد تابخانه وباغی رسید حضرت را در انجا دیدم نشسته بود بلغت هندی فرمود خوش امدیای فلان حال
امام صادق فرمود امیرالمومنین ع برای مرتبه دوم مردم را بجنگ معاویه بر انگیخت چون مردم انجمن گشتند ب سخنرانی بر خاست و فرمود ستایش خدای راست که یگانه و یکتا وبی نیاز و تنهاست بود او از چیزی نیست و آفرینش از چیزی نبوده آها با قدرتی آفریده که بسببآن از همه چیز جدا شده و همه چیز آز او جدا گشته آیت برای او صفتیکه بدان توان رسید نباشد و ح دیکه برای آن مثل آورند نیست آرایش لعتهااز تو صیف آو ناتوان وستودنهای گوناگون در آنجا کنم کشته وزیران است ر اه
نافع بن ارزق بامام باقر ع عرضکرد بمن بفرمایید خدا از چه زمانی نبوده تا بتو گویم از چه زمانی بوده منزه باد انکه همیشه بوده نه کمی نه کمی و همیشه باشد یکتا و بی نیازاست همسر و فرزند نگیرد 2 مردی از پشت بلخ امد خدمت حضرت رضا ع رسید و عرضکرد من از شما مساله ای میپرسم. میدانم جواب گویی بامامت معتقد شوم امام فرمود هر چه خواهی بپرس عرض کرد بمن بگو. پروردگارت از کی بوده وکجا بوده و چگونه بوده وتکهیه اش بر چیست امام فرمودخدای تبارک وتعالی مکانرا
پسر کوچکی در مزرعه ای دور دست زندگی می کرد هر روز صبح قبل از طلوع خورشید از خواب بر می خاست و تا شب به کارهای سخت روزانه مشغول بود. هم زمان با طلوع خورشید از نرده ها بالا می رفت تا کمی استراحت کند. در دور دست ها خانه ای با پنجره هایی طلایی همواره نظرش را جلب می کرد و با خود فکر می کرد چقدر زندگی در آن خانه با آن وسایل شیک و مدرنی که باید داشته باشد لذت بخش و عالی خواهد بود. با خود می گفت: اگر آنها قادرند پنجره های خود را از طلا بسازند پس سایر اسباب خا
من به رئیس جمهور محترم توصیه میکنم؛ در همهی حالات - احساس خدمتگزاری به مردم - را برای خودتان حفظ کنید. قدرت اگر با هدفِ خدمت به مردم باشد، عبادت است. شاید هیچ عبادتی بالاتر از عبادتِ مسئولی نیست که به خاطر تلاش و خدمت به مردم، از راحت و آسایش و امنیتِ خود صرفنظر میکند. این روحیهی خدمتگزاری، خاکساری، تواضع در مقابل مردم و شناخت عظمت مردم را برای خودتان حفظ کنید، که این نعمت بزرگی است. از خدای متعال لحظهیی غافل نشوید. این توفیقات به فضل
جمعه ها وقتی ماما
بقچه اش را باز می کردخانه پر میشد از بوی آویشن و بابوبه و سدرو حنایش...بوی حنایش
را دوست داشتم.....تا ده یازده سالگی همیشه موهایم کوتاه بود و بعد اما بزرگ تر
انگار شده بودم و موهایم حق بلند شدن داشت....می نشستم کنارش و به حنا کردن موهایش،دست
هاش نگاه می کردم…کارش که تمام میشد شانه ی چوبی اش را بر می داشت و من را رو به
نور می نشاند و موهایم را سه دسته می کرد و می بافد...می گفت موهاتو که ببافی حسود
میشن تند تند بلد میشن...شل می بافد می گ
باران گرفت وقتی دلش گرفت. در اتاق، روبروی سجاده نشسته بود و میخواست برای اولین بار نماز شب بخواند
وقت ضیق بود و جای خواندن نماز وترِ بدون قنوت هم نبود.
مفاتیح شیخ عباس روبرویش باز بود و میخواست بفهمد این نماز شب که بزرگان با آن از خلق کندند و به حق پیوستند چطور خوانده میشود.
رسید به جایی که در قنوت باید برای چهل مومن استغفار کرد. اللهم اغفر لفلان. این را که خواند سرش آرام آرام به سمت زمین مایل شد. به نظر میآمد اتاق تاریکتر شد. فضای اط
مردکی را چشم درد خاست. پیش بیطار (دام پزشک) رفت که دوا کن؛ بیطار از آنچه در چشم ستوران می کرد، در دیده او کشید و کور شد. حکومت (شکایت) به داور بردند. گفت: بر او هیچ تاوان نیست؛ اگر این خر نبودی، پیش بیطار نرفتی». (گلستان)
بازنویسی حکایت مردکی را چشم درد خاست نگارش پایه هشتم
پیر مردی بود که دچار چشم درد شد و بعد از چند روز دید که دردش خوب نمیشود و پی برد که دیگر نمیتواند ان درد لعنتی را تحمل کند و پیش دام پزشکی در شهر خودشان رفت که نامش بر سر زیبانها
معرفی توسط وبلاگ...الراجین
تاکنون آنچه در باره ی امام سوم نوشته شده با محوریت عاشورا و شهادت امام حسین(ع) بوده است و متأسفانه امام حسین(ع) را بیشتر با شهادت و نه زندگی امام(ع) می شناسیم، در حالی که امام(ع) ۵۷ سال عمر کرده و در طول تاریخ این گونه رایج شده که به شش ماه اخیر زندگی آن حضرت پرداخته شده است.
این کتاب که محمد صحتی سردرودی آن را تالیف کرده است مهارت های تربیتی پیشوای سوم در خانواده را به مخاطبین ارائه کرده است.
فصل اول کتاب پایه های شخص
در اتاقم مانند سنگی روی زمین افتادهام؛ روبروی کتابخانه. درِ اتاق روی هم قرار دارد اما بسته نیست و باریکه های نور، با کلی منّت و از سرِ اکراه به درون میآیند. چشمانم صفحههای گرافون موجود در قفسه دوم کتابخانه را شکار میکنند؛ و گوشها به دستْ التماس. میخواهم بلند شوم و قطعه پیانویی از شوپن را در گرامافون بگذارم، اما نمیشود. نمیتوانم برخیزم. من دیگر برنخواهم خاست. سنگها تنها فرسوده میشوند.
در بالاترین قفسه- که چوب آن به طرز پرسشب
شخصی بود که نیمه های شب بر می خاست و در تاریکی و تنهایی ، به دعا و نیایش می پرداخت و با سوز و گداز خاصی « الله الله » میگفت ، مدتها او به چنان توفیقی دست یافته بود تا این که شیطان از حال و قال آن مرد خدا ، بسیار غمگین شد ، در کمین او قرار گرفت تا او را فریبد .سرانجام در قلب او القاء کرد که : « ای بینوا ! چرا اینقدر الله الله می کنی ؟ دعای تو به استجابت نمی رسد ، به این دلیل که مدتها خدا را صدا می زنی ، ولی خدا حتی یک بار به تو لبیک نگفته است !» همین ال
امروز یازده اسفنده. دیروز تولد میثم بود. قدیمی ترین و صمیمی ترین دوستم، دوستِ پسرم البته. تو اینستاگرام بهش تبریک گفتم دیشب و امروز یه چارخط حال و احوال کردیم با هم. بعدش دیگه اون رفت خابید. چون اون خارجه.
37 سالش شد. چه زود. دقیقن ده سال از وقتی باهم دوست شدیم میگذره. پیر شده خیلی. موهاش سفید شده یه عالمه. منم موهام سفید شده ولی نه اون همه.
این روزای آخر سال همیشه واسه من پر از یه حس عجیب غریبه. هرچی به آخرش نزدیک میشه بیشترم میشه. الان وسطاشه و من ه
در یک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند. آنها در میان زوجهای جوانی که در آنجا حضور داشتند بسیار جلب توجه می کردند. بسیاری از آنان، زوج سالخورده را تحسین می کردند و به راحتی می شد فکرشان را از نگاهشان خواند: نگاه کنید، این دو نفر عمری است که در کنار یکدیگر زندگی می کنند و چقدر در کنار هم خوشبخ هستند. پیرمرد برای سفارش غذا به طرف صندوق رفت. غذا سفارش داد، پولش را پرداخت و غذا آماده شد. با سینی به طرف میزی که همسرش پشت آن نشسته بو
روزی بر سولخدا ص عرضکرد من میخواهم این کنیز خود راازاد کنم حضرت باو فرمود اگر چنبن کنی خدا در برابر هد هضوی از او یک عضو . ترا از اتش دوزخ ازادکند پس جون. بیمار پیغمبر صوثبت کر د وسفارش نمود خادمش ازادکند و زبانش بند امده بودلذابپبغمبر ص اشاره کر د. و پیغمبر وصیتش پذیرفت خادمش را ازاد کند و ربانش بند امده بود لذا. بپیغمبرص اشاره کردو پیغمبر ص وصیتش را پذیرفت پس روزی پئغمبر نشسته که امیرالمومنین ع گریان واردشد پیغمبر ص باو فرمود
ولادت امام حسین (علیه السلام)
امام حسین(ع) در سوم شعبان سال چهارم هجرت در شهر مدینه به دنیا آمد. پدر بزرگوار ایشان امیر المؤمنین على(علیه السلام) و مادر ایشان حضرت فاطمه(علیها السلام) سید زنان اهل عالم است. پس از آن که عالم وجود به وجود ذى وجود ایشان منوّر شد پیامبر اکرم به على(علیه السلام) فرمود: چه نامى بر این فرزندم نهادى. ایشان عرض کرد ما در نام گذارى این فرزند بر شما پیشى نمى گیریم. پیامبر فرمود: من نیز در این نام گذارى بر خداوند سبقت نم
محمّد بن یحیى عن أحمد بن محمّد و علیّ بن محمّد عن سهل بن زیاد جمیعا عن ابن محبوب عن أبی حمزة عن أبی جعفر علیه السّلام قال: لمّا قبض أمیر المؤمنین علیه السّلام قام الحسن بن علیّ علیه السّلام فی مسجد الکوفة فحمد اللّه-و أثنى علیه و صلّى على النّبیّ صلّى اللّه علیه و آله. ثمّ قال أیّها النّاس-إنّه قد قبض فی هذه اللّیلة-رجل ما سبقه الأوّلون-و لا یدرکه الآخرون-إنّه کان لصاحب رایة رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله-عن یمینه جبرئیل و عن یساره می
قایق راندن به اقیانوس: روایتی خواندنی از سفررهبرمان به یزد
قایق راندن به اقیانوس: نویسنده مظفرسالاری
خلاصه:
مظفر سالاری نویسنده ی رویای نیمه شب در حالی که خودش یزدی است و در سفر سال هشتاد و شش همراه خبرنگاران و عکاسان دعوت میشود تا کتابی از سفر به استان یزد بنویسد. بسیار جامع نوشته. هم با زندگی خود نویسنده کمی آشنا میشویم و هم در غالب خاطرات بسیار شنیدنی جذاب و خنده دار با یزد و علمای آن و زندگی طلاب و جاهای دیدنی یزد آشنا میشویم. از طرف
سلام میخام بعد از مدت ها بنویسم هم اینجا تو وبلاگ 12eza منتشر کنم هم تو ویسگون تو آیدی khisgoon راستش یه اتفاقی افتاده میخام یه مدت هر چه قدر بتونم روزه بگیرم روزه سکوت دیگه حرف نزنم با کسی حتی تو فیلمام صحبت نکنم من یه عمر وبلاگنویس بودم اشک داشتم آبرو داشتم پیش شهدا و فرشتگان همه دوستم داشتن حتی قوی بودم این مدت که ننوشتم و فیلم گرفتم و سخنرانی کردم روم کار شد و خدا خاست خیلی چیزا فهمیدم ولی از دست خودم راضی نیستم چه برسه خدا بخاد راضی باشه لذا پش
ودستش را گرفت و روی مسندیکه خودش نشسته بود اورا نشانید و پهلوی او نشست و متوجه اوشد و بااو. بسخن پرداحت و حود را قربان او میکردمن از انچه از انچه از پدرم میدیدم در شگفت بودم که دربان امد و گفت موفق باشید برادرو سر لشگر خلیفه عباسی امده است وهر گونه موفق نزد پدرم میامد دربانان و افسران مخصوصش جلو میرفتند واز در خانه تا مسند پدرم بصف میایستادند تا او بیاید و برود پدرم روبابی محمد داشت و باو سخن میگفت تا نگاهش بغلامان مخصوص موفق افتاد و ان
امروز داشتم درس می خوندم که خوابم گرفت و یه خواب عجیبی دیدم.
.
.
.
در حیاط ننه ام در شمال بودم.همراه مادر و ننه منتظر پدر بودیم که از اردبیل بیاید.زنگ صدا داد و درهارا باز کردند. پیکان سفیدی به داخل آمد و پدر با لب هایی خندان از ماشین پیاده شد و سمتمان آمد. پشت سر پدر ناگهان حیاط شلوغ شد. خواهرننه(خاله) و بچه ها و نوه هایش از ماشین بیرون ریختند و به سمت خانه آمدند.
چندسالی بود که شوهرِ خاله حالش بد بود و از شدت مرض قند از بستر برنمی خاست. به همین دلیل
در آن خلوت که هستی بی نشان بود
به کنج نیستی عالم نهان بود
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای همه چی تموم هیچ کس نبود
وجودی بود از نقش دویی دور
ز گفت و گوی مائی و توئی دور
کسی نبود که حرف از «من» و «جزمن» بزنه
جمالی مطلق از قید مظاهر
به نور خویشتن بر خویش ظاهر
زیبای بی نیاز...
دل آرا شاهدی در حجله ی غیب
مبرّا دامنش از تهمت عیب
برون زد خیمه ز اقلیم تقدس
تجلی کرد در آفاق و انفس
زیبای بی نیاز دلش خواست حجله را ترک کند و چون این کار کرد از هر طرف تا دوردست ها
بنشان به نرم گامی
به کجا چنین شتابان ؟
به سر آید آبسر نیز
ز سراب این بیابان
به رُخَت نشسته گردی
مگرت خیال باشد
که بَری خیال خود را
به سراغ ماه تابان
نه تنی به سیم داری
نه دگر خمار نرگس
ز چه رو در آیی امروز
به جمال دلفریبان ؟
به هزار تار مویت
ز یکی نوا کجا خاست ؟
که نوازشی کند باز
دل زخم عندلیبان
همه تشنگان جانت
به عطش سپرده جانی
که اثر نمانده شاید
ز نشان آن رقیبان
بگذار سر گرانی
که فنا شد آن زمانی
که کِشَند آه حسرت
ز نگاهت این
پاسخ به دو پرسش پیرامون گام تحول
1. چرا عربهای شبهجزیرهی عربستان، مکه و اطراف آن، جامعهی معاصر نزول بودند؟
قرآن توان و ظرفیت خود در تمدنسازی و تحولآفرینی را از راه نزول در منطقهی اُمّیِ مکه و توسط پیامبر امّی نشان داد. در هنگامهی ظهور اسلام، چهار تمدن ایران، روم، مصر، و یمن وجود داشت و این تنها شبهجزیرهی عربستان، مکه و اطراف آن بود که هیچگونه تمدنی نداشت و مردمانش بدترین دین و بدترین زندگی را داشتند؛ بیسواد، ناخوانا
افرادی که ارزش هنر و دانش دیگران را در نظر نگیرند و به کپی کاری یا تقلب روی آورند در نهایت به نتایج بسیار بدی خواهند رسید. هنرمندان و دانشمندان به حمایت ما نیاز دارند و افرادی که دارای نعمت هوش و استعداد علمی و هنری بالا هستند باید مورد پشتیبانی و اقبال عموم واقع شوند.
جامعهای که حتی بخش اندکی از آن برای تخصص ارزشی قائل نباشد و هر عضو رسمی آن بخش منافع خود را از هر باب، غنیمت از حقوق و زحمات دیگران یا تصرف نتیجه زحمات دیگران را به نوعی انتقام
بیعت ابی بکر و عمر با امیر المومنین علیه السلام در غدیر
سلیم بن قیس تابعی جلیل القدر روایت کرده است:
✍ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی وَقْتِ الظَّهِیرَةِ وَ أَمَرَ بِنَصْبِ خَیْمَةٍ وَ أَمَرَ عَلِیّاً (صلوات الله علیه) أَنْ یَدْخُلَ فِیهَا وَ أَوَّلُ مَنْ أَمَرَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص هُمَا أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ فَلَمْ یَقُومَا إِلَّا بَعْدَ مَا سَأَلَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) هَلْ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ه
خواب و بیداری سر به سر هم میگذارند و من این وسط نمیدانم در کدام یک از این دو بیدارم؟ آخر اول صبح که بیدار میشویم، با پای خویش به گور خویش میرویم و معلوم نیست تا آخر شب چه خاکی بر سرمان میریزند؟ آنگاه که زیر بار این همه شکنجه هنوز علم را بهتر از ثروت و اخلاق را بهتر از دین میپنداری. آن گاه که نه چشم به کار در دولت پنهان کار، و نه سر، سرسپردهی دولت سایه داری. آن گاه که نه چشمان تو چَشم گفتن بلدند و نه غم نان، ختنه کردن زبانت را به کسی آم
الان که امکانات سفر اصلاً با دهه شصت قابل قیاس نیست باز هم اگر کسی
بخواهد هر هفته سوار یک اتوبوس شده و مسیری طولانی را طی کند و اندکی بعد همان راه
را برگردد، ملال آور و خسته کننده است؛ چه برسد به دهه شصت آنهم از منطقه جنگی
جنوب کسی بخواهد با هزار زحمت خودش را به لب جاده رسانده و با چند بار سوار و
پیاده شدن، بالاخره اتوبوس مسیر قم را پیدا کند و خودش را هر هفته به مسجد جمکران
برساند، نمازی بخواند و دوباره به خط برگردد... طی این طریق، دلی شوریده می خ
سیر حوادث سوریه بسیار پیچیده و شگفت انگیز است، و جز با کمک روایات اسلامی، نمی توان پایان آن را پیشبینی کرد.
فتنۀ شام (سوریه) آرام شدنی نیست!
ابن مُسَیِّب گفته است:
در شام آشوبی خواهد بود که گویا آغازش بازی کودکان است. از سویی بالا می آید و از سویی آرام می شود، و پایان نمی یابد تا آن که فریادگری فریاد زند: بی گمان، فرمانده آن کس است(1).
چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه و آله) باشد، اگرچه سعید تابعی پسر مسیّب آن دو را به وی
مقدمه
تقریبا اواخر تابستان بود که از شدت تقابل با جریان حاکم بر شهر شروع به مشاوره دادن به یکی از نامزدهای انتخابات مجلس کردم. نه اینکه فکر کنید من چقدر آدم خفنی هستم که به نامزد انتخاباتی مشاوره می دهم، نه . فقط در حیطه کاری خودم یعنی فضای مجازی و رسانه نکاتی را با واسطه به گوش نامزد مذکور می رساندم. این فعالیت چنان ادامه داشت که ناگهان خودم را وسط ستاد رسانه آن نامزد یافتم.
من که همیشه از دور فقط در حد اینکه گرمای سیاست را حس کنم دستی بر آتش
کلمات کوتاه short duration در پایان جملات غیرمحتمل یک پاسخ N400 با قله بسیار واضح و تیز ایجاد میکرد که از منابع عصبی کرتکس شنوایی برمیخاست. کلمات طولانیتر، نمایندگی سمعک ریساند برعکس، یک موج منفی عریض، و کمتر مشخص ایجاد میکرد که با تکنیک تخمین ECD Equivalent Current Dipole قابل مکانیابی نبود.
37) ثبت laterality:
یک مفهوم اساسی درباره مبانی آناتومیک پاسخهای AER، مسئلهlaterality است. یعنی اینکه با یک تحریک یک گوشی، آیا پاسخ از همان سوی مغز (همان سویی)، از سوی دیگر
◄ یک روز قبل از عید اینجا را باز کردم که چیزی بنویسم، بههرحال عید بود و تبریک و آرزوی سلامتیش از طرف ما برای شما، واجب. آنطور که دلم میخواست نشد. پس حالا میگویم که عید شما مبارک باشد و در ادامه هم برایتان آرزوی سلامتی میکنم، و از تأخیر دو هفتهایم هم چندان بد به دلم راه نمیدهم که 2 هفته در کنار 52 هفتۀ سال، خطاییست کمتر از 4 درصد! در این دو هفتهای که از آن روز گذشته هم به فراخور اتفاقات یکیدو مطلب دیگر را هم شروع کردم،
ایران شناسی
7252
به قلم دامنه. به نام خدا
۱. جمشید بهتدریج خودبین و ناسپاس به یزدان شد. و همچون فرعون، خود را «جهانآفرین» خواند. ضحّاک فرصت را غنیمت شمرد و بپا خاست. جمشید گریخت. ضحّاک، جمشید را بهچنگ آورد و با ارّه دونیم کرد.
ضحّاک مار به دوش
۲. ضحّاک، سپس خود در مقام پادشاهی، چنان ستمگر شد که حتی برای دو مار دو دوشش، مغز دو انسان را هر روز میشکافت تا خورشت و غذای مار سازد.
مجسمۀ کاوه
۳. مردی فرودست و گوژپشت و دادخواه بهقیام بلن
به میز نگاه کرد . بعد به کفش های خاک گرفته اش . همانطور که ایستاده بود کمی شانه خم کرد و مشت های گره کرده اش را روی میز گذاشت. لیوان چای یخ کرده ای روی میز بود. دست راستش را بلند کرد و با انگشت میانه تلنگری به لبه ی لیوان زد و از بالا به دایره های هم کانونی که تشکیل شده بود نگاه کرد. ارتعاش آرام می گرفت و در او موجی برمی خاست . موجی از فکر و ایده و سخن که برای ارائه ی امروز در ذهنش شکل گرفته بود.
هوای انباشته در سینه اش را یکباره از سینه خارج کرد و
به میز نگاه کرد . بعد به کفش های خاک گرفته اش . همانطور که ایستاده بود کمی شانه خم کرد و مشت های گره کرده اش را روی میز گذاشت. لیوان چای یخ کرده ای روی میز بود. دست راستش را بلند کرد و با انگشت میانه تلنگری به لبه ی لیوان زد و از بالا به دایره های هم کانونی که تشکیل شده بود نگاه کرد. ارتعاش آرام می گرفت و در او موجی برمی خاست . موجی از فکر و ایده و سخن که برای ارائه ی امروز در ذهنش شکل گرفته بود.
هوای انباشته در سینه اش را یکباره از سینه خارج کرد و
به قلم دامنه. به نام خدا. همه چیز بر سرِ «لایحهی استرداد به چین» بپا خاست اما در ادامه، هُنگکُنگیها «دموکراسی بیشتر» را خواستار شدند. آنها با شعار «۵ درخواست، نه یکی کم، نه زیاد» مطالبات خود را در خیابانها بیان کردند مثل: پسگرفتنِ لایحهی استرداد که دست دولت چین را برای بُردن شهروندان هُنگکُنگ به چین باز میگذارد؛ چون هنگکنگ قسمتی از چین است با میزانی از خودمختاری. لایحهای که به قول هنگکنگیها: «تهدیدی بود بر آزادیهایشان
اولش برای خودش خوشحال شدم. اما بعدش که صدای ناله از شش گوشه جهان بلند شد از زینبیون پاکستان و فاطمیون افغانستان و عصایب و حشد الشعبی عراق وفاق الوطنی سوریه و جمعیتهایی از آفریقا صدای ناله در آمد وقتی از شادشدگان به دشمنی سوت جشن و تحسین برای پایان دادن به یک استراتژیست قوی به پا خاست فهمیدم دنیا بعد از این خیلی هم جای خوشی نخواهد بود. دانستم میشود طوری زندگی کرد یعنی طوری از آسایش و تمام حقوق زندگی خانوادگی و انسانی مایه گذاشت که همه مردم گر
قسمت اول را بخوان قسمت 73
برگشت غیرمنتظره به تهران به بهانة هوای خراب و غیر ممکن بودن فیلم برداری کمی تعجب آور اما عاقلانه بود . آقای فتحی قبل از حرکتمان پیش بینی این اوضاع را کرده بود .... هرچه بود صبح زود براه افتادیم و به سمت تهران حرکت کردیم . هوا برفی و جاده شلوغ و لغزنده بود و با وجود آنکه تمام راه را خود کیان با سرعت رانندگی کرده بود حدود ساعت ده صبح به تهران رسیدیم . اوضاع تهران روبه راهتر بود. باران شب گذشته برفهای روز قبل را شسته بود و آسم
هر یک از ما در جستجوی خویشتنیم. جامعه نیز جستجوگر خویشتن است. جامعه جستجوگر امروز راه درازی را پشت سرگذاشته است.
انقلاب که شد، آرزومند بود. جامعه آرزومند گرم است و پر آشوب. آرزوها تنوع دارند، اما آرزومندها، با همه تفاوتهاشان به فرداهای دور میاندیشند. از حال و اوضاع زندگی کوتاه مدت فردیشان غفلت میکنند. غرق رویاهای جمعی زندگی میکنند. انقلاب که پیروز شد، روحانیون و روشنفکران و فعالان پرسابقه، جامعه را هدایتپذیر میخواستند. هر کس از
هر یک از ما در جستجوی خویشتنیم. جامعه نیز جستجوگر خویشتن است. جامعه جستجوگر امروز راه درازی را پشت سرگذاشته است.
انقلاب که شد، آرزومند بود. جامعه آرزومند گرم است و پر آشوب. آرزوها تنوع دارند، اما آرزومندها، با همه تفاوتهاشان به فرداهای دور میاندیشند. از حال و اوضاع زندگی کوتاه مدت فردیشان غفلت میکنند. غرق رویاهای جمعی زندگی میکنند. انقلاب که پیروز شد، روحانیون و روشنفکران و فعالان پرسابقه، جامعه را هدایتپذیر میخواستند. هر کس از
این عالم چیست ؟
گفت هست این عالم پر نام و ننگ
همچو نخلی بسته از صد گونه رنگ
گر بدست آن نخل را مالد کسی
آن همه یک موم گردد بیشکی
چون همه موم است دیگر چیز نیست
وآنکه چندین رنگ آن خونیز نیست
چون یکی باشد همه نبود دوئی
هم منی بر خیزد این جا هم توئی
=====================
مرد سالک چون به حد دل رسید
اندرین ره چون بدین منزل رسید
بشنود از وی سخن ها آشکار
هم بدو ماند وجودش پایدار
هم جز او کس را ن
اگر با فردی که یک نقطهٔ تحول در گذشتهٔ خویش داشته است، رو به رو شوید، احتمالاً از او میپرسید «چه چیزی باعث شد اینگونه متحول شوی؟» او هم پاسخ میدهد «فلان شخص را الگوی خود قرار دادم/ فلان سخن از فلانی، مرا به خود آورد/ این اتفاق و آن اتفاق برایم افتاد و آغاز تحول من رقم خورد/...»
اما پشت تحول ناگهانی دخترک داستان ما به هیچ وجه خبری از چنین داستانهایی نبود! تحولی که در سال هشتم و در یک شب زمستانی رقم خورد. آن شبی که فردایش امتحان ریاضی داشت، آن
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- یکی از
القاب ساختگی عربستان به ایران وشیعیان-
ابتر به معنای ایدولوژی ی ابتربودن
است درحالیکه شیعیان حضرت فاطمه سلام الله
علیهارا بیشاز عربستان موردتکریم قرارمیدهند وان عظمترا معصوم ومطهر وامام میدانند ودرایدولوژی خود نقش حضرت فاطمه سلام الله
علیها درحد استراتژیک است ولی دروهابیت وعربستان فقط دختر رسول اکرم صلواته علیه
واله والسلم وقش بارزی ندارد وبجای ایشان نقش اسا سی را خانم عایشه وهند
جگ
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی
است-ظریفی درباره خون امام الحسین علیه
السلام تحلیلی دادند که خداوند منان این
خون را خون باعظمت نماید عنوان خوداش را
به اوداد مانند انست که خون خداوند است این مثال برای درک عظمت این خون است-در
زمان پیامبر اکرم صلواته الله واله والسلم است خلیفته الله است ورسالت پیامبر اکرم
صلواته الله علیه واله والسلم رسالت الله است بهاینمعنا شما با رسول الله صلواته
اللهعلیه والهوالسلم طرف نیستید بامن طرف هستید وهرچه
امروز حرف جالبی به فکرم نرسید که بزنم بخاطر همین برمیگردم به یه موضوع کلیشه ای.
یکی از مواردی که ما توی زندگی باهاش درگیر هستیم یا خواهیم شد و هرکدوم مجبوریم شکل ویژه ای از اون رو برای خودمون شکل بدیم فلسفه زندگیه. اینکه بتونیم یه توضیحی برای زندگیمون و چیزهایی که میبینیم داشته باشیم. اینکه چرا بوجود اومدیم، چرا این اتفاقات داره میفته و کلا پاسخ به سوالاتی از این قبیل در درون خودمون.
قبلا در مورد این صحبت کردم که انسان نیازمند معنا دادن به زن
شک کرده بودند علی قاری، چگونه اینقدر دقیق آر پی جی می زند و گلوله آن اغلب به هدف اصابت می کند؟ او کجا آموزش دیده و چطور این قدر به کارش مسلط است؟ اصلا به قیافه این جوان محجوب و کم حرف و آرام نمی آید که اینطور در کارش مهارت داشته باشد. زیرنظرش گرفتند. دیدند این شهید بزرگوار در گوشه ای خلوت، موشک آرپی جی را بغل می گیرد، آرام و با حوصله رویش می نویسد: و ما رمیت اذ رمیت، ولکن الله رمی. زیر لب نجوایی می کند و ... یاعلی.
معروف است بعد از ورود تانک های تی 72
شک کرده بودند علی قاری، چگونه اینقدر دقیق آر پی جی می زند و گلوله آن اغلب به هدف اصابت می کند؟ او کجا آموزش دیده و چطور این قدر به کارش مسلط است؟ اصلا به قیافه این جوان محجوب و کم حرف و آرام نمی آید که اینطور در کارش مهارت داشته باشد. زیرنظرش گرفتند. دیدند این شهید بزرگوار در گوشه ای خلوت، موشک آرپی جی را بغل می گیرد، آرام و با حوصله رویش می نویسد: و ما رمیت اذ رمیت، ولکن الله رمی. زیر لب نجوایی می کند و ... یاعلی.
معروف است بعد از ورود تانک های تی 72
در میان صدها و بلکه هزاران واقعهای که هر روز در سطح جهان به وقوع میپیوندد و انتشار خبرش توجه کاربران را به خود جلب میکند، کمتر پیش میآید یک خبر واحد به ترند بینالمللی یا محور توجه اذهان عمومی جهان بدل شود و برای یک مدت طولانی در همین جایگاه باقی بماند، مگر آنکه آن خبر یا رخداد در منظر افکار عمومی جهان اهمیت بالایی داشته باشد و مردم آن رخداد را مهم و بر زندگی و آینده خود تأثیرگذار ارزیابی کنند.
برای نمونه واقعه ۱۱ سپتامبر یا اعلام ظهور
در میان صدها و بلکه هزاران واقعهای که هر روز در سطح جهان به وقوع میپیوندد و انتشار خبرش توجه کاربران را به خود جلب میکند، کمتر پیش میآید یک خبر واحد به ترند بینالمللی یا محور توجه اذهان عمومی جهان بدل شود و برای یک مدت طولانی در همین جایگاه باقی بماند، مگر آنکه آن خبر یا رخداد در منظر افکار عمومی جهان اهمیت بالایی داشته باشد و مردم آن رخداد را مهم و بر زندگی و آینده خود تأثیرگذار ارزیابی کنند.
برای نمونه واقعه ۱۱ سپتامبر یا اعلام ظهور
بسم الله الرحمن الرحیم
عیسى علیه السلام :
بِحَقٍّ أقولُ لَکُم : إنَّ العَبدَ لا یَقدِرُ عَلى أن یَخدِمَ رَبَّینِ ، ولا مَحالَةَ أنَّهُ یُؤثِرُ أحَدَهُما عَلَى الآخَرِ وإن جَهَدَ ، کَذلِکَ لا یَجتَمِعُ لَکُم حُبُّ اللّه ِ وحُبُّ الدُّنیا
به حق برایتان مى گویم : بنده نمى تواند خدمتگزار دو پروردگار باشد و هرچه بکوشد ، باز یکى را بر دیگرى ترجیح خواهد داد. همچنین خدا دوستى و دنیا دوستى ، براى شما جمع نخواهد شد.1
رسیدن به حب الله سخته یعنی برای
- فصل چهارم - یگانه چیزی که دارای اهمیت بسیار زیاد می باشد :
. بزرگترین جیزی که دارای اهمیت بسیار زیاد است ،بزرگترین کشف اعصار " آگاهی از قدرت خدا " می باشد .این کشف مهمتر از کشف نیروی اتمی و هسته ای است .
. کتا ب مقدس می گوید :
" اکنون خود را فورا با خدا آشنا کنید و در صلح و آرامش بسر برید . در این صورت خیر و نیکی به سراغتان خواهد آمد .
آشنا شدن و بر قرار کردن رابطه ای دوستانه با " خود برتر " که همانا "خدای درونتان "است ، یگانه چیز بسیار مهم می باشد .
. ح
جستجو
کد مطلب: ۴۹۶۹۶
تاریخ مطلب: ۱۳۹۲/۱۱/۱۳
نسخه چاپی
چهار هدف راسخ امام از نگاه شهید مطهری
FacebookTwitterEmailGmailTelegramWhatsAppاشتراک
آیت الله مطهری در بازگشت از سفر فرانسه و دیدار با امام در پاسخ به دوستانش که از او پرسیدند چه دیدی؟ گفت: چهار «آمن» در امام دیدم: آمن به هدف، آمن بسبیله، آمن بقوله و آمن بربه
کتاب «پارهای از خورشید» که به گفتهها و ناگفتهها از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری پرداخته است. در این کتاب به خاطرات آیتالله مرتضی مطهری دربا
محمدعماد سلامی ۲۷ تیر ۹۶۰
۰
بسم الله الرحمن الرحیم
عیسى علیه السلام :
بِحَقٍّ أقولُ لَکُم : إنَّ العَبدَ لا یَقدِرُ عَلى أن یَخدِمَ رَبَّینِ ، ولا مَحالَةَ أنَّهُ یُؤثِرُ أحَدَهُما عَلَى الآخَرِ وإن جَهَدَ ، کَذلِکَ لا یَجتَمِعُ لَکُم حُبُّ اللّه ِ وحُبُّ الدُّنیا
به حق برایتان مى گویم : بنده نمى تواند خدمتگزار دو پروردگار باشد و هرچه بکوشد ، باز یکى را بر دیگرى ترجیح خواهد داد. همچنین خدا دوستى و دنیا دوستى ، براى شما جمع نخواهد شد.1
بسم الله
الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- نیم نگاهی به ترور برادر ریس کره شمالی – قبل از انکه واردبحث
شوم- مطالبی بایدعرض کنم- درارتش
وسیستم های اطلاعاتی تعدادافرادی کهاطلاعات دقیق دارند بیشا ز پنچ
درصدنیست ومابقیه طبق یک مکتب خاصی مقداری
حقایق میداند که مورد نیاز انها است ومابقه اخبارجعلی ودروغ است کافراد خریداری شد
بعداز مدتی سازمان های هدف متجه میشوند وبه فرد مشکوک میشوندذوفرد احساس خطر میکند
وخودرا لو میدهد- فرمانده من در مرک
چهره ملکوتی قرآن در اثر عمل ننمودن به آن، رنجور است
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم میفرماید: این حجّت خداست بر بندگانش.
قرآن سلام میکند و از آنجا میگذرد تا میرسد به صفّ فرشتگان در صورت فرشته مقرّب و ملائکه به او نگاه میکنند و شگفتشان افزوده میگردد، و چون فضل و شرف او را مینگرند قرآن برای آنان بزرگ جلوه میکند و میگویند: تَعَالَی رَبُّنَا وَ تَقَدَّسَ، این بندۀ خدا از فرشتگانست و ما
از آنجا که مشکل آفات و شرور و حوادث ناگوار و ناخوشایند براى بسیارى از مطالعه کنندگان بحث خداشناسى وتوحیدى مشکل قابل لحظه اى ،است باز هم ناچاریم بحث و تحلیل دیگرى روى این مسئله داشته باشیم و فلسفه هایى راکه درباره شرور و آفات گفتیم ادامه دهیم. * * * 5- مشکلات و فراز و نشیب ها به زندگى روح مى دهد شاید درک این مسئله براى بعضى مشکل باشد که مواهب و نعمت ها اگر مستمر
این داستان در چند سایت بصورت نثر و خیلی کوتاه نوشته شده که بنده به صحت حقیقت داشتن یا نداشتن آن مطمن نیستم
آن را مطالعه کردم متوجه شدم که هر نویسنده فقط از منظر خاص خودش به آن پرداخته و در آنها اختلافاتی وجود دارد به این خاطر تصمیم گرفتم داستان را بصورت مثنوی و از دید گاهی دیگر مورد قضاوت قرار دهم ، دوستان میتوانند
این داستان را با همین عنوان در گوگل مطالعه کنند ، و دیدگاه خود را
اگر مایل بودند با بنده در میان گذارند ،
در ضمن به علت طولا
با یاد و نام خداوند و به امید بر آورده شدن حاجات و سلامتی و به راه راست هدایت شدن تمام انسان ها ؛
هر روز یک صفحه
صفحه پانصد و هفتاد و سه سوره الجِنّ ( 28 – 14 )
سورةُ الجِنّبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً (14)
وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً (15)
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّریقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَد
ولادت حضرت فاطمه (س)
«ولادت امّ ابیها»
فرمان الهى ، بر خلقتى مبارک
روزى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در «ابطح» نشسته بودند ، جبرئیل امین نازل شد و عرض کرد: خداوند بزرگ ، بر تو سلام فرستاده و مى فرماید: چهل شبانه روز از خدیجه کناره گیرى کن و به عبادت و تهجد مشغول باش. پیغمبر اکرم بر طبق دستور خداوند حکیم، چهل روز به خانه ى خدیجه نرفت و در آن مدت، شب ها به نماز و عبادت مى پرداخت و روزها روزه دار بودند.
رسول اکرم (ص) توسط عمار براى
برنامه
برنامه
گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران با عرض ِ تسلیت و تعزیت در سالروز شهادت ِ حضرت امام حسن عسگری علیه السلام مولای ِ مهربان ، میزبان ِ دل ِ سوگوار شماست.دلی که امیدش قبول ِ این ارادت ِ ناچیز به آستان ِ کریمانه یازدهمین خورشید ِ پرفروغ ِ امامت ِ .*****************************************************************
با عرض ِ سلام و ارادت و سپاس ِ از خدای ِ بزرگ برای ِ اعطای ِ لیاقت ِ عزاداری ِ برای ِ حضرت امام حسن عسگری علیه السلامبا شما و در خدمت ِ شما هستیم*****************
مجموعه: زندگینامه بزرگان دینی
امام حسن (ع ) فرزند امیرمؤ منان على بن ابیطالب و مادرش مهتر زنان فاطمه زهرا دختر پیامبر خدا (ص ) است .
ولادت
امام حسن (ع ) در شب نیمه ماه رمضان سال سوّم هجرت در مدینه تولد یافت . وى نخستین پسرى بود که خداوند متعال به خانواده على و فاطمه عنایت کرد. رسول اکرم (ص ) بلافاصله پس از ولادتش ، او را گرفت و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت . سپس براى او گوسفندى قربانى کرد، سرش را تراشید و هموزن موى سرش - که یک در
سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی
امام حسن (ع ) فرزند ارشد امیرمؤ منان على بن ابیطالب و مادرش مهتر زنان فاطمه زهرا دختر پیامبر خدا (ص ) است .
ولادت
امام حسن (ع ) در شب نیمه ماه رمضان سال سوّم هجرت در مدینه تولد یافت . وى نخستین پسرى بود که خداوند متعال به خانواده على و فاطمه عنایت کرد. رسول اکرم (ص ) بلافاصله پس از ولادتش ، او را گرفت و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت . سپس براى او گوسفندى قربانى کرد، سرش را تراشید و هموزن موى سرش - که یک
سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی
امام حسن (ع ) فرزند ارشد امیرمؤ منان على بن ابیطالب و مادرش مهتر زنان فاطمه زهرا دختر پیامبر خدا (ص ) است .
ولادت
امام حسن (ع ) در شب نیمه ماه رمضان سال
سوّم هجرت در مدینه تولد یافت . وى نخستین پسرى بود که خداوند متعال به
خانواده على و فاطمه عنایت کرد. رسول اکرم (ص ) بلافاصله پس از ولادتش ، او
را گرفت و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت . سپس براى او
گوسفندى قربانى کرد، سرش را تراشید و هموزن موى سرش - که یک در
۱-«به دوچرخهسواران تازهکار در کوچه و خیابان توجه کنید: با هم دربارهی مسیرها، منظرهها و آب و هوا بحث میکنند یا در سکوت رکاب میزنند و هرگز، تقریبا هرگز از تلفن همراه استفاده نمیکنند. رفتاری که آنها به نمایش میگذارند درست مخالف صحنههای معمولی است که ما امروزه به طور روزمره در هر کافهای شاهد آن هستیم: صحنهای که در آن دو نفر را سر یک میز میبینیم که با مخاطب نامرئی خود در حال گفتوگو هستند. خیابانها، کافهها، متروها و اتو
۱-«به دوچرخهسواران تازهکار در کوچه و خیابان توجه کنید: با هم دربارهی مسیرها، منظرهها و آب و هوا بحث میکنند یا در سکوت رکاب میزنند و هرگز، تقریبا هرگز از تلفن همراه استفاده نمیکنند. رفتاری که آنها به نمایش میگذارند درست مخالف صحنههای معمولی است که ما امروزه به طور روزمره در هر کافهای شاهد آن هستیم: صحنهای که در آن دو نفر را سر یک میز میبینیم که با مخاطب نامرئی خود در حال گفتوگو هستند. خیابانها، کافهها، متروها و اتو
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق نابرابری های اموزشی
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق نابرابری های اموزشی
دسته بندی
روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل
docx
حجم فایل
90 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل
43
هرقلیطوس (هراکلیتوس)
وی از بزرگان حکمای باستان و از اهل افسیوس است. هرقلیطوس جهان را به رودی تشبیه میکند که همواره روان است و هر لحظه مانند لحظهی دیگر نیست. وی معتقد است که نسبت به هیچ چیز نمیتوان گفت میباشد بلکه باید گفت میشود و شد
برنامه
گروه فرهنگ و اندیشه رادیو
ایران با عرض ِ تسلیت و تعزیت در سالروز شهادت ِ حضرت امام هادی علیه السلام مولای
ِ مهربان ، میزبان ِ دل ِ سوگوار شماست.
دلی که امیدش قبول ِ این ارادت ِ ناچیز به آستان ِ کریمانه دهمین خورشید ِ پرفروغ
ِ امامت ِ .
*****************************************************************
با عرض ِ سلام و ارادت و سپاس ِ از خدای ِ بزرگ برای ِ
اعطای ِ لیاقت ِ عزاداری ِ برای ِ حضرت
امام هادی علیه السلام
با شما و در خدمت ِ شما هستیم
***********************************************
سیزدهم پـــــیــــکــــان آســــمــــان کــــه بــــه اســــرار مــــا درنــــد مـــا را کـــشـــان کـــشـــان بـــه ســمــاوات مــیبــرنــد روحـــــانـــــیـــــان ز عـــــرش رســــیــــدنــــد، بــــنــــگــــریــــد کــــز فــــر آفــــتــــاب ســــعــــادت، چــــه بــــا فــــرنـــد! مـــــا ســـــایـــــهوار در پــــی ایــــشــــان روان شــــویــــم
مرد و درد
متن زیر سیری است واقعی بر اساس زندگی طلبه شهید ابوالقاسم بزاز از شاگردان برجسته و ممتاز حضرت آایت الله مشکینی که برای سن جوان و نوجوان تهیه و تدوین شده است. سیدحمید مشتاقی نیا 6/7/83
3
روی خاک نشست. زانوهایش را بغل زد و به چشمان او خیره شد. دوست داشت بپرد و او را آغوش بگیرد و مثل آن روزها آن قدر فشارش دهد تا صدای استخوان هایش را بشنود. می خواست ببوسدش؛ اما می ترسید. می ترسید این بار دیگر تحویلش نگیرد
در اصطلاح حکما ، عقل به دو قسمت تقسیم می شود :
. عقل نظری
. عقل عملی
ولی در مثنوی معنوی ؛ عقل به معانی زیر آمده است :
1- قوه قدسی ادراک و فهم و شعور در تدبیر اصلاح امور معاش معاد و تشخیص نیک و بد و مصالح و مفاسد اعمال و احوال :
عاقل آن باشد که او با مشعله است
او دلیل و پیشوای قافله است
عقل باشد مرد را بال و پری
گر نباشد عقل ، عقل رهبری
بی ز مفتاح خرد این فرع باب
از هوی باشد نه از روی صواب
2- عقل ایمانی و عرشی ؛ که این عقل نیز از تجلیات همان عقل
کیک تولد
کیک تولد در هر تولدی مرکز توجه تمام افرادی است که در آن مهمانی هستند. کیک تولد با توجه به فراوانی و تنوع بیش از حد آن، برای همه ی ما انسانها در سراسر جهان نمادی مشترک دارد و آن هم خوشحالی و جشن و سرور است. کیک تولد یعنی شادی از بودن و به دنیا آمدن یکی از عزیزانمان که شاید کیک تولدش را دوست داریم با ذوق برایش تهیه کنیم. تولد روز بسیار مهمی در زندگی هر شخصی است و شاید کیک تولد یکی از چیزهایی است که به خاص بودن و سپری شدن بهتر این روز و به یاد
بابای مهر تابان پدر امام خوبان
حضرت امام حسن عسکری(ع)
سالها پیش درچنین روزی کودکی پدرش رااز دست داد ودیگرکسی او را درک نکرد و با کسی دیده نشد.
این غم جانسوزبرایش ماند تا ابد.
او ولیعهد امامت پدرش شد در حالیکه شانه هایش از غم می لرزید و چشم هایش اشکبار بود...
شهادت امام حسن عسکری را به محضرمولایم امام زمان تسلسیت عرض می نمایم.
آقاجان سرت سلامت.
درباره ی امام حسن عسگری
8 ربیع الثانی سال 232هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود.
پدرش حضرت ا
مرد و درد
متن زیر سیری است واقعی بر اساس زندگی طلبه شهید ابوالقاسم بزاز از شاگردان برجسته و ممتاز حضرت آایت الله مشکینی که برای سن جوان و نوجوان تهیه و تدوین شده است. سیدحمید مشتاقی نیا 6/7/83
2
از در دیوار شهر فریاد بر می خاست. همهمه ای در کوچه ها و خیابان ها، شنیده می شد. قم آبستن فاجعه ای خونین بود. چهارراه بیمارستان (شهدا)، مقابل کلانتری مملو از جمعیت بود. جمعیتی خشمگین که در عصر هجدهم دیماه هزار و سیصد و
اخلاق طبیعی
پیرو بحث قبلی در خصوص اخلاق و فلسفه و مطرح شدن چیزی بنام "اخلاق طبیعی"، یکی از خوانندگان به ایراد مهمی اشاره کردند. پرسش کردند که این اخلاق طبیعی اصلاً چیست؟ چون گفته شده مربوطست به اوان طلوع بشریت چه ممکنست بسا با وحشی گری و بربریت توأم باشد؟ آیا دعوت به اخلاق طبیعی بازگشت به عصر حجر نیست؟
در پاسخ باید ابتدا یادآور شویم که اگر به دستآوردهای علم اعتماد داشته باشیم، قدمت کره زمین بسیار بیش از آنیست که قدما می اندیشیدند. مت
171-مربوط به :بیانات در مراسم صبحگاه لشکر سیدالشهداء(ع) – 26/07/1377
عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی
متن فیش :
امروز که در جمع شما جوانان برومند انقلاب اسلامى هستم، براى من روز شیرین و خاطرهانگیزى است و إن شاء اللّه خاطرهاى ماندگار خواهد بود. ما به جوانانى مثل شما و به مجموعهاى مثل این مجموعهى لشکر سرافراز، افتخار مىکنیم. از آن وقتىکه این لشکر به عنوان تیپ فعالیت مىکرد و نیز از آن وقتىکه تشکیلاتش به لشکر تبدیل شد، بنده با آن آشنا هستم. س
**قسمت اول/مردی که 24 ساعت در سردخانه بودبودهاند انسانهایی که چند ساعت و حتی سه روز پس از مرگ زنده شدهاند و اظهارات آنها در حالی که همه تصور میکردهاند برای همیشه کالبد خاکی را ترک گفتهاند، دستمایه گزارشها و فیلمهایی شده که مخاطبان را به فکر فرو برده است.برخی زندگی پس از مرگ را شیرین و برخی سخت و طاقتفرسا میدانند. تاریخ تاکنون تجربههای زیادی از انسانهایی داشته که پس از مرگ و در حالی که آماده تدفین بودهاند، به یکباره زنده ش
پروتکل نهم
برای پیاده کردن اصول خود باید به اخلاق ملتی که در میان آن به سر میبریم و در کشورش کار میکنیم، توجه نماییم. اگر بخواهیم اصول خود را به گونهای آشکار و فراگیر و با شیوهای یکنواخت در مورد او اجرا کنیم و برای تغییر و اصلاح مادهی تعلیم و تربیت آن ملت به نحوی که با اهداف و اسلوب ما منطبق باشد، این روش را بپیماییم، امیدی نیست که به موفقیت دست یابیم، اما اگر اجرای این اصول یا بیداری و هوشیاری صورت گیرد در مدتی کمتر از ده سال اخلاق و ح
به بهانه شهادت جانسوز برترین آفرینش هستی و خاتم پیامبران و صاحب کوثر و مقام محمود یعنی محمد مصطفی (ص):
پیامبر اکرم(ص) نه تنها خود دارای اخلاق
ستوده و کامل بود که اساساً بر این باور بود که
فلسفه اصلی بعثت او برای تکمیل اخلاق است
و می فرمود: «انّما بعثت لاتمّم مکارم
الاخلاق؛ همانا من برای به سامان رساندن
فضائل اخلاقی مبعوث شده ام.»
شرف و جلال پیمبران بود از جلال محمّدی
سبب وجود جهانیان، همه از کمال محمّدی
نرسد خرد به کمال او نه بشر
درباره این سایت